ما در ایران امروز با مردمانی روبه روییم که ساعت هستی و حقیقت شان براساس افق های مختلف تنظیم شده است. به بیان فلسفی تر با پدیده ناهم«زمان»ی روبه رو هستیم. رمز شکل نگرفتن دیالوگ در درجه اول «ناهم زمانی» است. از ناهم زمانی، «ناهم زبانی» نتیجه می شود. اهل فلسفه در این باب سخن ها دارند. آنها می توانند هم کار نقد صورت های تعین یافته حقیقت که به قالب های بی رمقی تبدیل شده اند برعهده گیرند و هم نابسندگی دعوت هایی که به سوی سستی و آشوب بیشتر می کشاند.