پیشرفت و درخشش زن ایرانی در عرصههای مختلف اعم از علمی، فرهنگی، اجتماعی و ورزشی از سوی جریان مسلط رسانهای و رسانههای جریان اصلی محکوم به بایکوت است!
خشونت، آزارهای جنسی و حتی قتل از سوی شریک زندگی، نیمه تاریک زندگی زنان در دنیای غرب است که کمتر درباره آن گفته و نوشته میشود. همچنان که پیشرفت و درخشش زن ایرانی در عرصههای مختلف اعم از علمی، فرهنگی، اجتماعی و ورزشی از سوی جریان مسلط رسانهای و رسانههای جریان اصلی محکوم به بایکوت است!
این در حالی است که به گواهی آمار با مقایسهای کوتاه میان وضعیت زنان در دوران قبل و بعد از انقلاب میتوان به عینه رشد زنان در تمامی حوزهها و شاخصهای پیشرفت را مشاهده کرد.
همین آمارها و گزارشها نشان میدهد جوسازی رسانههای معاند در خصوص وضعیت زنان در ایران بیشتر از آن که مطالبهای برای پیشرفت باشد، به دنبال برهنهکردن زن ایرانی است! و گرنه رشد و پیشرفت زنان کشورمان در تمامی حوزهها امری غیر قابل انکار است.
زن غربی در چشم جهان باید سمبل موفقیت، پیشرفت و خوشبختی باشد. این زن باید نقش الگو برای همه زنان دنیا را ایفا کند، زنی که نسخهای بیهمتا معرفی میشود که همه بانوان جهان با تاسی از او باید مسیر زندگیشان را ترسیم کنند. انگار زنان غربی با همه ویژگیهایشان باید در سراسر کره خاکی تکثیر شده و همه در قالب آنها ریخته شوند تا به کامیابی برسند. زن غربی ظاهری بزک شده و آراسته دارد، در باطن نیز موجودی قوی و مستقل است که سرنوشت خویش را بهدست گرفته، از مانعی دستوپاگیر به نام حجاب هم رنج نمیبرد و این تصویری است که جبهه غربی و ایادی رسانهایاش مدام به سرزمینهای دور و نزدیک مخابره میکنند. برنامه، خالی کردن زیر پای حجاب و عفاف است و هدف، مساوی دانستن پوشیدگی و عفت با عقبماندگی.
برای همین است که کشورهای مسلمان مخصوصا آنهایی که با سیاستهای غربی همسو نشدهاند همواره در سیبل هستند. ما هم درست وسط این سیبل نشانده شدهایم. زنان ایرانی که قرنها از حجاب و رفتار عفیفانه برای بالا رفتن از پلههای ترقی بهره گرفتهاند اکنون در تحلیلهای غربی چیزی بهجز تودهای رنج کشیده نیستند که سرنوشتشان زیر سیاهی حجاب، تباه میشود. پیشرفتهای زن ایرانی به همین علت است که عامدانه سانسور میشود و اخبار این پیشرفتها بههیچوجه بزرگ نمیشود.
زن ایرانی اگر در جهان علم، ورزش، هنر و فرهنگ بدرخشد، عمدا کنار گذاشته میشود اما اگر روزی در جایی در تنگنایی قرار گیرد همه نورافکنها رویش زوم میشود و مرثیهای غربی برایش زمزمه میشود. آنوقت همه رسانههایی که از پول ملتهای غربی تغذیه میشوند کار و بارشان را کنار میگذارند و برای دختر، مادر، خواهر و همسر ایرانی گریبان چاک میدهند. این روزها دختران وزنهبردار کشورمان در مسابقات جهانی رکوردشکنی و افتخارآفرینی کردهاند اما هرگز دربارهشان صحبت نمیشود. ولی اگر همین قهرمانان پرتلاش روزی حجاب از سر بردارند و به جایی غیر از ایران بروند یا در همین ایران از سختیها و مشکلات بگویند، سرخط اخبار رسانههای غربی و رسانههای معاند خارجنشین مدتها به آنان تعلق میگیرد.هرچه زمان گذشته است زن و دختر ایرانی باسوادتر شده، بیشتر درخشیده، با همتش از موانع بیشتری عبور کرده، پلههای ترقی را با سرعتی بیشتر از قبل پیموده و جدیتر از هر زمان دیگری نشان داده که با حجاب، حیا و عفت نیز میشود همزمان در همه عرصهها موفق بود. اما این چیزی نیست که باب میل مخالفان باشد. یک زن ایرانی توسری خورده برای آنها بیشتر از یک بانوی موفق ارزش دارد، چرا که بهراحتی دستمایه تحریف و تاختن قرار میگیرد. حالا اگر مطالبات زن ایرانی به موضوعات حاشیهای خلاصه شود و عریانی و بدپوششی طرفدار پیدا کند، آنوقت جامعه زنان آنچنان مهم میشود که ساعتها برنامهسازی را میطلبد.
این سیاستهای متناقض، گویای یک غرضورزی آشکار است. برای این جاعلان هویت، وجود زن بهشخصه ارزشی ندارد، بلکه هرآنچه پیرامون زنان بتواند دستمایه اغراض سیاسی و جناحی شود، اهمیت مییابد. به همین علت است که چشمهای آنهایی که از حقوق بشر و حقوق زنان دم میزنند همواره بر پیشرفتها و افتخارآفرینیهای زن ایرانی بسته است. آنها بانوان این سرزمین را عقبمانده و عریان و هنجارشکن میخواهند، چون در دایره لغات آنها عریانی و هنجارشکنی، مقدمه پیشرفت و تعالی است، حال آنکه مردم هیچ جامعهای با پشت کردن به فرهنگ و باورهای ملی و دینیشان راه سعادت و ترقی را نپیمودهاند.
زنان ایرانی ثابت کردهاند که میتوان زیر پوششی عفیفانه، انسانی موفق و توانمند بود. آنها نشان دادهاند هیچ مغایرتی میان حیا و عفت با پیشرفت وجود ندارد. بانوان کشورمان در میدانهای جهانی و عرصههای ملی نشان دادهاند که هیچ ترمزی برای موفقیت وجود ندارد و این حقیقتی است که مدعیان حقوق زنان خریدارش نیستند.
مهمترین عرصه های پیشرفت بانوان ایرانی
اعضای هیات علمی: ۱۴ درصد قبل از انقلاب / ۳۰ درصد بعد از انقلاب
داور ورزشی: ۷ نفر قبل از انقلاب / ۱۶ هزار نفر بعد از انقلاب
مربیان ورزشی: ۹ نفر قبل از انقلاب / ۳۷ هزار نفر بعد از انقلاب
امید به زندگی: ۵۷ سال قبل از انقلاب / ۷۸ سال بعد از انقلاب
نرخ باسوادی: ۳۵ درصد قبل از انقلاب / ۹۵ درصد بعد از انقلاب
دانش آموخته: ۶ درصد قبل از انقلاب / ۴۵ درصد بعد از انقلاب
پزشکان فوق تخصص: ۰ نفر قبل از انقلاب / ۵۳۰۰ نفر بعد از انقلاب
پزشکان متخصص: ۵۹۰ نفر قبل از انقلاب / ۳۰ هزار نفر بعد از انقلاب
پزشکان عمومی: ۳۵۰۰ نفر قبل از انقلاب / ۶۰هزارنفر بعد از انقلاب