جام جهانی یکی از بارزترین عرصه های ظهور مفهوم ملیت است و مبارزه با آن، مبارزه با اصل ایرانی بودن

جام ملیت

جواد شاملو، روزنامه رسالت
آنکه واقعا با مردم باشد؛ تا پای جان برای شاد کردن مردم می کوشد. چه می داند انقلاب کردن از ملتی شاد و منسجم بر می آید نه ملتی که طعم هیچ حماسه ای را نچشیده اند. اما این اهداف بزرگ تر از این است که دشمن در پی آن باشد؛ آنچه دشمن از ایران می خرد؛ زمان است؛ مثل گروگان گیران سریال مانی هایست.
در تمام سال پای بازی های فوتبال نمی نشینی؛ اگر حین چرخاندن کانال ها یک هو استقلال را در مصاف پرسپولیس ببینی، تفننا بازی را دنبال می کنی. اما این هیجان که چشمانت را موقع پنالتی کریس رونالدو یا کریم انصاری فرد ببندی و ناگهان هجوم ببری سمت تلویزیون و چهره علی بیرانوند که توپ کریس را همچون سر فرزند دلبندی در آغوش گرفته را ببوسی، از جنس دیگری است و ربطی به علاقه به فوتبال ندارد. آنچه جام جهانی را جام جهانی می کند، مفهوم ملیت است؛ خصوصا در ایران. جام باشگاه ها و جام ملت ها در چارچوب کشورها و قاره ها، بیشتر عاشقان فوتبال را گرد خود می آورد؛ هرچند آن هم از رنگ و بوی ملی خالی نیست. اما جام جهانی فوتبال، یکی از عرصه های نمایش مفهوم ملیت است. مفهوم ملیت ناظر به حکومت ها نیست؛ بلکه ملیت اعم از دولت و حکومت است. اما خصوصا از آغاز سال 1401 این مفهوم مورد حمله قرار گرفته است؛ ملیت، تاریخ و جغرافیای یک کشور. امسال این پروژه از حمله به فم تریپ و تبلیغ گردشگری که لاجرم با نشر زیبایی های توریستی ایران بود همراه شد و حالا امروز، به تحریم جام جهانی فوتبال رسیده است. 
بچه های تیم ملی، همه از بطن شهرهای این دیار برخاسته اند. از پایین شهر و بالاشهر، از زمین های خاکی و باشگاه های کوچک و خصوصی. آنکه به این بچه ها عشق ورزیده نیز مردم اند. اما آن ها حق ندارند حواس مردم را پرت کنند و یا خدای نکرده، اندکی دل آن ها را خوش کنند. بدتر از این، آن ها حق ندارند پرچم کشورشان را بر لباس داشته باشند و یا سرود ملی مملکت شان را بخوانند. رفتار آن ها شبیه کروناست. کرونا بود که مردم را از فوتبال و دیگر تفریحات منع می کرد. کرونا بود که آن ها را قرنطینه می کرد و کسب وکارشان را می بست. کرونا بود که ذهنشان را پر از آمار و اخبار منفی می کرد. کرونا بود که فاصله های اجتماعی می انداخت. کرونا بود که آن ها را می کشت. 
تمام انقلاب ها، با وحدت مثال زدنی و بی نظیر ملت ها رخ می دهد. نوعی وحدت و یکتایی که البته در اغلب انقلاب ها نیز زودگذر است؛ اما در برهه انقلاب، شگفت انگیز است. دشمن اما امروز به فروپاشی ملت روآورده. ملتی که نه فوتبال دارد، نه کنسرت دارد، نه کافه دارد، نه سینما دارد و نه خنده دارد و نه خوشی. ملتی سکته کرده و فریزشده. آنچه دشمن در پی آن است نوعی کودتا است و نه انقلاب؛ کودتایی که با فروریختن ملت به عنوان ستون دولت و حکومت رخ می دهد. گروگان گیری از ملت ها و باج خواهی از دولت ها رسمی است که تنها برای ایران پیاده نمی شود. آن ها رسما ملت روسیه را از حضور در جام جهانی محروم می کنند؛ چرا؟ چون ملت باید تنبیه شوند و به مثابه گروگان، حکومت ها را دستپاچه کنند.
مگر دنبال حال خوب مردم نیستید؟ پس چرا برای آن شرط می گذارید؟ مگر نمی گویید حکومت مردم را ناراحت کرده؛ پس چرا شما حال آن ها را خوب نمی کنید؟ عزت شاهی می گوید در بحبوحه انقلاب، ما انقلابیون به فکر کمک های مالی به قشر مستضعف بودیم؛ بعضی می گفتند به مردم کمک نکنید تا نارضایتی افزایش پیدا کند! انقلابیون مرام شان این نبود که به مردم فشار بیاورند تا حکومت ها تحت فشار قرار بگیرند. اما کودتاچیان متوهم را از گروگان گیری چه باک؟
دشمن نتوانست داعش را بر ملت مسلط کند؛ امروز می خواهد ویروس خلق داعشی را به برخی افراد سرایت دهد. خشونت را در بالاترین حد خود تئوریزه می کند و کوچک ترین اعتراضی به این خشونت ها ، تو را تبدیل می کند به «بی شرف». این ویروس طبعا میان مردم ایران پاندمی نمی شود اما اراذل را درگیر می کند و حساسیت دیگران را نسبت به آن می کاهد و همین دشمن را بس. این است آنچه دشمن می طلبد: ملتی بدون تفریح، سرد، خشک و بی اعتنا به خون که هر بلایی بر سرش بیاورند می گوید کار خودشان است. مشتی زامبی که حرف زدن با آن ها ممکن نیست. 
آنکه واقعا با مردم باشد؛ تا پای جان برای شاد کردن مردم می کوشد. چه می داند انقلاب کردن از ملتی شاد و منسجم بر می آید نه ملتی که طعم هیچ حماسه ای را نچشیده اند. اما این اهداف بزرگ تر از این است که دشمن در پی آن باشد؛ آنچه دشمن از ایران می خرد؛ زمان است؛ مثل گروگان گیران سریال مانی هایست.
کد مطلب : 101
http://ecovatan.ir/vdcfiydyaw6dx.giw.html
نام شما
آدرس ايميل شما