بساط مقاله نویسی اجباری را جمع کنید

گفت و گو با دکتر مهدی گلشنی درباره وضعیت مقاله‌های علمی در نظام آکادمیک ایران
صبح روز شنبه هفته جاری بود که خبری شوکه کننده از دانشکده برق و کامپیوتر دانشگاه تهران منتشر شد. دانشجویی بعد از جر و بحث با استاد خود در خصوص ثبت اسامی نویسندگان یک مقاله اقدام به خودکشی کرده‌است؛ اقدامی که روز بعد اعلام شد متأسفانه منجر به فوت این دانشجو شده‌است. ساعتی پس از انتشار این خبر روابط عمومی دانشگاه تهران با صدور اطلاعیه‌ای اعلام کرد که با دستور رئیس دانشگاه، کمیته بررسی حادثه تشکیل شده تا ضمن تماس با خانواده دانشجو و گفتگو با شاهدان عینی، ابعاد مختلف موضوع روشن شود. برخی از رسانه‌ها هم در آن زمان از قول شاهدان عینی ماجرا را اینگونه روایت کردند که دانشجو به استاد می‌گوید اگر از ثبت نام شخص مورد نظر استاد خودداری نکند، به خودش آسیب می‌رساند که با ادامه بحث با استاد، متأسفانه این دانشجو اقدام به خودکشی می‌کند. روز بعد استاد دانشکده برق دانشگاه تهران در توضیح این اتفاق به رسانه‌ها گفت: «چهارشنبه هفته پیش ما مقاله‌ای را در ژورنال nature communications سابمیت (ارائه) کردیم که در این مقاله چکیده کار خانم دانشجو در طول سه، چهار سال اخیر ارائه شده‌بود؛ به عنوان یک محقق این کار بهترین کار زندگی من بود. وی ادامه داد: یک نویسنده دومی به کمک نویسنده اصلی در بحث تئوری این کار همکاری کرده‌بود. گویا بین این دو نفر بحثی پیش می‌آید. نویسنده دوم به نویسنده اصلی می‌گوید تو از من سوءاستفاده کردی و این حرف او را خیلی ناراحت کرد. این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه با نویسنده اول حرف زدم و قرار شد که مشکل را حل کنیم، تأکید کرد: همه چیز خوب بود تا همین امروز (شنبه ۱۲ آذر ماه)، که یکهو باز به هم ریخت و گفت که اصلاً اسم مرا حذف کنید. بعد یکهو گفت من دیگر نیستم و رفت و خودش را انداخت پایین... باورم نمی‌شود، هنگ کردم، بهترین مقاله سابمیت شده‌بود، به‌خاطر یک اسم؟»  پس از فوت این دانشجو، مجید تفرشی از پژوهشگران شناخته شده درباره این اتفاق نوشت: خودکشی و مرگ مظلومانه دختر دانشجوی دکترای برق دانشگاه تهران، در اعتراض به تحمیل افزودن اجباری نام اساتیدی که در نوشتن مقاله علمی او شرکت نداشتند، بار دیگر رویه مرسوم و کریه دزدی غیراخلاقی اساتید را از دستاورد‌های دانشجویان آشکار کرد؛ روشی که سال‌هاست نظام دانشگاهی ایران را تباه کرده‌است. یکی از دانشجویان فنی دانشگاه تهران نیز در خصوص این اتفاق گفته بود: من قبلاً با استاد راهنمای این دختر کلاس داشتم، این دانشجو نگارنده یک مقاله پژوهشی مستخرج از رساله خود و حاصل پژوهش چهار ساله او بود و در یک ژورنال معتبر بین‌المللی پذیرفته شده‌بود، اما بنا به تأکید استاد مربوطه نام یک دانشجوی دیگر بدون رضایت او در رساله قید شده‌بود. وی همچنین یادآور شده بود که با توجه به شرایط این روز‌ها و مشکلات اقتصادی معمولاً دانشجویان تک‌بعدی و روی اسم و مقاله حساس می‌شوند، همین موضوعات باعث اختلافات در رساله دانشجو می‌شود، واقعیتی که پس از این اتفاق دوباره مورد توجه جامعه علمی کشور قرار گرفته‌است، مسئله چاپ اجباری مقالات دانشجویان تحصیلات تکمیلی به همراه اساتید است. در شرایطی که موضوع ارتقای رتبه علمی اساتید و عملاً افزایش حقوق آن‌ها نیز منوط به چاپ مقالات ISI شده متأسفانه برخی از اساتید با دستاویز قراردادن اجبار دانشگاه بر دانشجویان مبنی بر منوط کردن فارغ التحصیلی آن‌ها به چاپ مقالات ISI سوءاستفاده کرده و این عده از اساتید اسم خود و افراد مورد نظرشان را در این مقالات ثبت می‌کنند و عملاً تلاش علمی دانشجویان به نام اساتیدی که شاید هیچ فعالیت علمی نیز در آن مقاله نداشته‌اند، در مجامع داخلی و بین‌المللی ثبت می‌شود. به منظور بررسی دلایل وجود این الزام برای دانشجویان و مزایا و معایب این مسئله به سراغ یکی از اعضای سابق شورای عالی انقلاب فرهنگی و از اساتید شناخته‌شده دانشگاه رفتیم؛ در گفتگو با پروفسور مهدی گلشنی، این مسئله را بررسی کرده ایم. 
در شرایطی که شاهدیم دانشجوی دانشگاه تهران به دلیل اختلاف‌نظر با استاد خود در خصوص اسم افرادی که باید در یک مقاله علمی بیاید، دست به خودکشی می‌زند، نظر شما در خصوص اینکه دانشجویان تحصیلات تکمیلی موظف هستند با اساتید خود مقاله بنویسند و اسم اساتید را در مقاله خود بیاورند، چیست؟ 
در مورد مسئله مقالات باید توجه داشت که بالاخره مقاله خوب است و اگر کسی کار علمی کرد، باید کار خود را منتشر کند تا مورد نقد قرار گیرد و اگر اشکالی هست، برطرف شود، ولی مدل مقاله نویسی به شکلی که در این ۲۰ تا ۳۰ سال اخیر مطرح است، روش دیکته شده غربی هاست برای اینکه علم را در ایران بخوابانند. گفتند هر استادی باید یک مقاله در مجلات ISI داشته باشد، این در حالی است که مقام معظم رهبری دو نکته را خیلی سفارش کردند، یکی اینکه مقالات در جهت رفع نیاز‌های کشور و دیگر اینکه در جهت نوآوری در علم و مرزشکنی مرز‌های فعلی علم باشد. تحقق این دو هدف با این مدل امکان پذیر نیست. دلیلی ندارد اگر چیزی کشف شد که نیاز‌های ما را برطرف می‌کند، در مجله خارجی چاپ شود و مجلات خارجی چنین چیزی را چاپ نمی‌کنند، کار نواندیشی هم یک‌روزه و یکساله انجام نمی‌شود. الان گفته‌اند اساتید اگر بخواهند آخر سال ارتقا پیدا کنند باید در مجلات ISI مقاله داشته باشند، بنابراین اولاً این نوع مقاله نویسی مانع نوآوری می‌شود به دلیل اینکه نوآوری کار یکساله نیست و ممکن است فردی چهار یا پنج سال طول بکشد تا کار نو انجام دهد و این چهار یا پنج سال استاد باید ترفیع و ارتقا نگیرد تا یک کاری انجام و یک مقاله‌ای چاپ شود. این مسئله که حتماً باید مقاله چاپ شود، اساتید را تحت فشار قرار می‌دهد و آن‌ها هم به دانشجو فشار می‌آورند که این اصلاً کار درستی نیست؛ در مدتی که در شورای عالی انقلاب فرهنگی بودم، اقلاً ۱۰ یا ۱۵ سال شدیداً با مسئله چاپ مقاله به شکل جنگیدم، ولی، چون دست خارجی بود، هیچ وقت به تحقق نپیوست.
 
دست خارجی بود یعنی چه؟
یعنی خارج می‌خواست این قضیه در دانشگاه‌های ما باقی بماند و ما نوآوری نداشته‌باشیم، نیاز‌های ما برطرف نشود و همه بروند در خصوص موضوعاتی مقاله بنویسند که فوری بیرون چاپ شود و در نتیجه مانع پیشرفت علمی ایران شوند؛ آن چیزی که در داخل خیلی از اساتید و مقامات متوجه نیستند، این است که غربی‌ها به دنبال پیشرفت ما نیستند، یک ایران پیشرفته نمی‌خواهند، پس باید به هر نحو ممکن جلوی پیشرفت ایران را بگیرند و توسط خود یک چنین قانونی را تصویب کردند. 
 
وقتی هم شما و هم بسیاری دیگر از اساتید چنین چیزی را می‌دانید، دلیل اینکه این قانون عوض نمی‌شود، چیست؟ 
دلیل آن این است که در جا‌های حساس نفوذ داشته‌اند، در وزارت علوم، دانشگاه‌ها و هر جای حساس دیگری این نفوذ وجود دارد. 
در شرایطی که اکنون ایجاد شده هم استاد و هم دانشجو مجبور است و بعضی از مواقع هم واقعاً ظلم اتفاق می‌افتد، در حالی که وقتی من در دانشگاه برکلی بودم که یک دانشگاه به تمام معنا تراز اول امریکاست، نه از من مقاله و نه هیچ چیز دیگری نمی‌خواستند. بعد از اینکه فارغ‌التحصیل شدم، خودم مقاله‌ای بدون استادم نوشتم، این دکان‌ها نبود، ولی وقتی این دکان‌ها را ساختند خب اساتید هم تحت فشار هستند و از طرف دیگر من بار‌ها از دانشجویان شنیده ام که اساتید به دانشجویان فشار می‌آورند که مقاله‌بنویس، دانشجویان هم مجبور هستند موضوعاتی را با استاد انتخاب کنند که فوری به مقاله منتج شود. 
بنده به شاگرد اول دانشکده خودمان یک زمانی گفتم بیا روی این موضوع برای رساله دکتری‌ات کار کن، گفت نه یک چیزی می‌خواهم که فوری تبدیل به مقاله شود و رفت با یک شخص دیگر گرفت که طی دو سال چند تا مقاله هم درباره آن منتشر کرد؛ وقتی اینگونه مقاله‌نویسی را مهم می‌کنیم، این اتفاقات هم رخ می‌دهد. 

می‌فرمایید مثلاً در برکلی می‌گویند مقاله نمی‌خواهیم پس چگونه اساتید را مورد سنجش قرار می‌دهند؟ اصلاً اساتید را مورد سنجش قرار می‌دهند؟
بله می‌سنجند و کار اساتید مورد بررسی قرار می‌گیرد. می‌گویند بیاید سخنرانی کند و کار‌های خود را نشان دهد و برای فارغ التحصیل شدن یک نفر از او مقاله نمی‌خواهد و حق وتو هم برای مقاله اساتید تعیین نمی‌کند، یعنی اینکه اگر کسی یک کتاب خیلی خوب و مهم نوشته باشد برای ارتقای آن استاد مورد توجه قرار می‌گیرد، مثلاً یکی از دوستان که برای فرصت مطالعاتی رفته بود تعریف می‌کرد که یکی از اساتید سابق شان ارتقا پیدا نمی‌کرده‌است، ولی یک کتاب نوشت که چند میلیون جلد در دنیا به چاپ رسید و بعد از آن فوراً استاد عالی‌رتبه‌اش کردند. 
آنجا هم اختراع و هم مقاله و کتاب مورد محاسبه قرار می‌گیرد، ولی اینکه فقط مقاله آن هم در مجلات غربی باشد، این قانون درست نیست و می‌تواند در مجلات خیلی خوب داخلی هم چاپ و موجب ترقی مجلات داخلی هم شود، ولی با این شیوه‌ای که وجود دارد صددرصد مقالات تحویل خارجی‌ها می‌شود. 
 
برخی معتقد هستند شاید مسئله رقابت ایران در رشد سرعت علمی موجب شده تا این مقدار مقاله گرایی وجود داشته باشد. 
متأسفانه خیلی از مسئولان ما ترقی علمی ما را با مقالات می‌سنجند، در حالی که اینگونه نیست، الان مجله نیچر که یکی از مهم‌ترین مجلات غربی است و همه آن را قبول دارند و اگر کسی مقاله‌ای در نیچر داشته باشد، اهمیت پیدا می‌کند، صریحاً اعلام کرده‌است تأثیر علم در کشور موضوع مهم تری است و از نظر تأثیر علم، کشور پاکستان از ایران به مراتب جلوتر است، نه از تعداد مقالات بلکه از نظر تأثیر علم جلوتر است. 
وقتی یک سنجه‌ای می‌خواهیم، آن وزیر یا مسئولی که می‌خواهد اندازه‌گیری کند، مقاله را راحت‌ترین کار تصور می‌کند و می‌گوید دانشجو و استاد را مجبور می‌کنم که مقاله چاپ کند و بعد هم می‌گوید من این مقدار تأثیر گذاشته ام. 
حتی خیلی از افرادی که وزیر شدند و تعداد مقالات زیادی هم داشتند، به طور خودکار دانشجو مجبور بوده‌است، اسامی این افراد را هم به مقاله خود اضافه کند و خیلی از این موارد وجود دارد. حتی یک وقتی یک دانشجوی دانشگاه تهران که از امریکا با شوهر خود آمده‌بود، می‌گفت من وقتی درباره فلان موضوع مقاله نوشتم، مجبورم کردند که اسم فلان شخص را هم در مقاله خود وارد کنم، با اینکه ربطی به کار من هم نداشت. 
 
شاهد هستیم که به خاطر همین موضوع اسامی که باید در مقاله وارد شود، دانشجویی خودکشی هم کرده‌است؛ این موضوع چه مقدار اهمیت دارد که یک فرد حاضر می‌شود برای آن خودکشی کند؟
به دلیل این است که سطح فکر فرد پایین است، الان متأسفانه دانشجو با فرهنگ بزرگ نمی‌شود، شما اغتشاشات اخیر را هم که در دانشگاه‌ها می‌بینید، علت آن این است که روی فرهنگ در این ۴۰ سال بعد از انقلاب کار نکردند، دانشجو اصلاً نمی‌داند که این کشورش چکاره بوده، چه کرده و چه فرهنگی دارد، کلاً از فرهنگ کشورش بیگانه است، حتی بعضی‌ها هم با دین می‌آیند و بدون دین از دانشگاه خارج می‌شوند. 
 
در این شرایط برای مقالات باید چکار کنیم؟
به نظرم باید قانون را عوض کنند. من یک سال با جناب آقای دکتر حیدری، استاد شیمی دانشگاه تربیت مدرس، در همین رابطه مقاله مفصلی نوشتیم که در ایران هم چاپ شد و مطالب آن مقاله را هم من در شورای عالی انقلاب فرهنگی به شکل مفصل گزارش دادم، ولی هیچ کاری دنبال نکردند. 
 
خب چه کسی باید دنبال کند، وظیفه شورای عالی انقلاب فرهنگی است یا مجلس باید قانونگذاری کند؟
نه؛ شورای عالی انقلاب فرهنگی باید این بساط را جمع کند. چرا استادی که در دانشگاه ما چند تا اختراع مهم انجام داده‌بود، ولی مقاله ننوشته‌بود، ترفیع پیدا نکرد. من این سؤال را بار‌ها گفته‌ام، ولی از بس نفوذ خارجی در داخل قوی است، اعتنایی به آن نشده‌است.


گفت و گو کننده: سجاد آذری
کد مطلب : 140
http://ecovatan.ir/vdcicuaz2t1a5.bct.html
نام شما
آدرس ايميل شما