هجدهمین جام فوتبال آسیا سرنوشتی چندان غیرمنتظره نداشت. این جام هم مثل دوره قبل به غول لیلیپوتی فوتبال قاره رسید اما میتوان گفت قهرمانی این دوره عنابیها بیشتر از شایستگی ورزشیشان به واسطه شایستگی در مدیریت استادانه همه ابعاد میزبانی این تورنمنت همانند جامجهانی پارسال بود، از جمله بعد برگزاری و قضاوت مسابقات. بسیاری معتقدند بالا بردن مهمترین جام ورزشی قاره کهن توسط بازیکنان نه چندان قطری میزبان آن هم در حضور تمیم بن حمد آلثانی، پاداشی بود برای میزبانی جام جهانی ۲۰۲۲ که از آن به عنوان کاملترین و تاثیرگذارترین رقابت بینالمللی فوتبال که تاکنون برگزار شده یاد میشود. در عین حال میتوان گفت هجدهمین جام فوتبال آسیا، بقیه پول هنگفت حدودا ۲۵۰ میلیارد دلاری است که خاندان آلثانی در مدت زمانی کمتر از ۱۵ سال خرج جام جهانی، جام آسیایی، پاریسنژرمن و دیگر امور این مستطیل سبز جهانیسازی کردهاند.
کمیته برگزارکننده کشور میزبان این دوره جام آسیایی - موسوم به الاوسی - که تقریبا از همان ترکیب کمیته برگزاری جامجهانی ۲۰۲۲ سود میبرد، قطعا تجارب گرانی از بازی بزرگان فوتبال و اعمال نفوذشان در تورنمنتهای مهم اندوخته است. وقتی قطریها فقط در یک فقره ۲۷۰ میلیون دلار به حساب یک چهره فوتبالی مثل دیوید بکام به عنوان سفیر جام جهانی واریز میکنند قطعا با مبالغی مشابه، از رمز و راز مشاورههای میزبانان موفق آسیایی و اقیانوسیهای مثل کرهجنوبی، ژاپن و استرالیا نیز بهرهمند شدهاند تا چگونه فضای یک رقابت ورزشی بزرگ در تمام عرصههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، رسانهای و البته میدانی شامل سکوها، جریان بازی، تیم داوری و نتیجه را در راستای اهدافشان برنامهریزی کنند. اگر در جام جهانی، جنبه میزبانی قطر کوچک از بزرگترین رویداد جهان بر جنبه عملکرد تیم ملی این کشور اولویت داشت، این بار در جام آسیایی، قطر هم مدافع عنوان قهرمانی بود و هم یک مدعی جدی و هم خاندان آلثانی نیاز به یک دستاورد ورزشی برای این همه ریخت و پاش داشت.
به این ترتیب میتوان قهرمانی مجدد قطر در فوتبال آسیا ظرف ۵ سال را نتیجه طبیعی برنامهریزی و عملکرد عظیم این شیخنشین کوچک برای برگزاری بزرگترین رویدادهای ورزشی جهان و قاره آسیا با انگیزه تاریخسازی و کشورسازی دانست؛ پروژهای که از رشوههای چند صد میلیون دلاری دوحه به سران فیفا و کنفدراسیونهای قارهای در سال ۲۰۰۹ آغاز شد و به ساختن یک کشور مینیاتوری از نو در مساحت تنها ۱۲ هزار کیلومتر مربع با سامانه حکمرانی پیشرفته دیجیتالی، نیروی کار خارجی سازماندهیشده، سامانه حملونقل عمومی، بنادر و پایانههای جدید مسافری، فضاهای شهری و اجتماعی جدید، دستکم ۷ ورزشگاه با بالاترین استانداردهای جام جهانی، صدها هتل و مرکز خرید و هزاران فروشگاه، کافه، امکانات ورزشی، کلینیک و بیمارستان و مقاصد توریستی انجامید.
به این ترتیب کشوری ۲.۹ میلیون نفری که کمتر از ۱۰ درصد جمیعت آن قطریتبار هستند و تنها ۱۵ درصد (معادل ۴۳۵ هزار نفر) تابعیت قطری دارند با اتکا به صادرات دومین ذخیره گازی کره زمین - به طور مشترک با ایران - طی ۱۵ سال به طور میانگین هفتهای بیش از یک میلیارد و ۳۰۰ میلیون دلار هزینه کرده است در حالی که ادعای خود مقامات قطری هفتهای ۵۰۰ میلیون دلار است. یعنی آنها تنها در بخش هزینه، مقیاسی ۵ برابر ۴ میزبان جامجهانی پیش از این کشور یعنی روسیه، برزیل، آفریقای جنوبی و آلمان داشتهاند.
وقتی پیروزیهای فوتبالی این شیخنشین در سطح آسیا را حاصل یک حرکت عظیم همهجانبه در ابعاد جهانی در نظر بگیریم، میبینیم تیم ملی قطر کار چندان خارقالعادهای هم انجام نداده است. با دانستن این مقیاس بیسابقه از انگیزهها و آمادهسازی، جام هجدهم فوتبال آسیا را حتی قبل از آغاز، باید به معنای اخص کلمه یک پدیده قطرواره برشمرد که نمیتوانست نتیجهای جز هدف مورد نظر قطریها داشته باشد.
عنابیهای خاکستری
عنابیها که ضعیفترین تیم جامجهانی پارسال بودند، این بار با تکیه بر همان ستارههای ۵ سال پیش در امارات ۲۰۱۹ که به غیر از اکرم عفیف دیگر هیچیک فروغ گذشته را نداشتند و احتمالا با ضعیفترین عملکرد ممکن توسط یک قهرمان، جام آسیایی را دوباره بالای سر بردند.
هر چند فینالیست شدن و حتی قهرمانی در ۲ دوره متوالی در عمر این مسابقات با قدمت ۷ دههای چیز بیسابقهای نبوده و ژاپن ۲۰۰۴ آخرین نمونه بوده است اما کسی به یاد نمیآورد که تیمی با حداقل تغییرات و با این افت فاحش عملکرد مجددا فینالیست و قهرمان شود، خصوصا که همهگیری کرونا و تغییر میزبانی از چین به قطر باعث افزایش فاصله بین امارات ۲۰۱۹ و این دوره از ۴ به ۵ سال شده بود. حتی در فاصله جام ۲۰۰۴ چین با جام ۲۰۰۷ ، به میزبانی ۴ کشور جنوب شرق آسیا که فاصله بین ۲ دوره به ۳ سال کاهش یافته بود، باثباتترین تیمهای ملی قاره مثل ایران و عربستان نیز دستخوش جوانگرایی و تغییرات قابل توجهی شده بودند. درباره قطر با وجود تاثیری که مشعل برشم دروازبان و لوکاس مندز، مدافع برزیلیتبار به عنوان چهرههایی جدید و موثر در عقب زمین داشتند اما کماکان بازی تیم عنابی روی کاکل اکرم عفیف در جناح چپ، کاپیتان حسن الهیدوس در جناح راست و معز علی در نوک پیکان حمله میچرخید.
نمیتوان گفت قطر در آسانترین گروه قرار داشت اما تیم مارکز لوپس، سرمربی اسپانیایی جدید در ۷ مسابقه مسیر قهرمانی فقط یک بار با یکی از ۵ قدرت اصلی قاره آسیا - که در جامهای جهانی اخیر نیز حضور داشتهاند - مواجه شد و آن هم مصاف با ایران در مرحله نیمهنهایی بود.
میزبان در مسیر قهرمانی از لبنان، تاجیکستان، چین، فلسطین، ازبکستان، ایران و اردن و معمولا با دشواری عبور کرد که دستکم در ۲ مسابقه مرحله یک چهارم نهایی و فینال، حرف و حدیثهای بسیاری درباره هماهنگی کادر داوری با قطریها وجود داشت. کنایههای کاتانچ، سرمربی ازبکها به برخورداری میزبان از همراهی داوری قبل و بعد از بازی با قطر که توسط مسؤول رسانهای ایافسی سانسور شد و واکنشهای عمومی اردنیها به تعیین سرنوشت بازی فینال با اعلام ۳ پنالتی سختگیرانه باورنکردنی در مسابقهای در چنین سطح برای میزبان، گویای این بود که افکار عمومی به دخالت معادلاتی ورای فوتبال به نفع قطر باور داشت.