کودک گریه میکند و بیقرار است. ترفندهای مادر برای ساکت کردنش کافی به نظر نمیرسد بنابراین دست در کیفش میکند و گوشی را به دستان کودک میدهد. جاذبه رنگ و تصویر و صدا کودک را با خودش میبرد. از روزگاری که اینترنت به زندگی ما وارد شد تا امروز که همه، حتی کودکانمان بازیهای مختلف را دانلود میکنند زمان زیادی نگذشته اما همین زمان کوتاه هم وابستگی زیادی را به این فضای جادویی برای کودکانمان ایجاد کرده است. براساس پیمایشی که در شبکه کودک تلویزیون انجام گرفته است امروز اصلیترین مصرفکننده فضای مجازی، افراد زیر ۱۸ سال هستند؛ یعنی حدود ۱۴ میلیون مصرفکننده فضای مجازی در این سن داریم، بسیاری از کودکان زیر ۷ سال نیز در فضای مجازی هستند و بیش از ۴۷ درصد کودکان زیر ۷ سال تبلت اختصاصی دارند. این در حالی است که در بسیاری از کشورهای جهان بر محتواهایی که قرار است در اختیار کودکان زیر ۷ سال قرار بگیرند نظارتهای جدی وجود دارد و حتی به اذعان کارشناسان، کودکان زیر دو سال به هیچ عنوان نباید از تلفن همراه استفاده کنند اما زندگی در دنیای رسانهها مهارتها و تواناییهای خاص خود را هم نیاز دارد. همانطور که والدین و متولیان امور تعلیم و تربیت تلاش میکنند تا با فراهم کردن امکانات تحصیلی، آموزشی و ورزشی کودکان را برای زندگی بهتر آماده کنند، باید تواناییهای لازم را برای استفاده درست از فضای مجازی و اطلاعات موجود در آن را نیز در فرزندان خود فراهم کنند برای همین توجه جدی به «سواد رسانهای» و ضرورت آموزش و توجه به آن در سراسر دنیا مورد توجه است؛ مسألهای که به نظر میرسد در کشور ما بخصوص در حوزه کودک مورد غفلت قرار گرفته است.
لیلا وصالی دکترای علوم ارتباطات، استاد دانشگاه علامه طباطبایی و معاون آموزش انجمن سواد رسانهای ایران در گفتوگو با «ایران» با تأکید بر اینکه سواد رسانهای برای دنیای رسانهای تعبیه شده میگوید: سالها قبل سن استفاده از رسانهها بالاتر بود. در دوران همهگیری بیماری کرونا بهدلیل شرایط خاص آن روزها که یکی از آنها قرنطینه و خانه نشینی بود استفاده از فضای مجازی گسترش پیدا کرد و از آنجا که یکی از ابزارهای آموزش، ارتباط و سرگرمی، فضای مجازی بود استفاده از اینترنت و شبکههای اجتماعی و به طور کلی رسانهها در خانوادهها دستخوش تحولاتی شد که عمدهترین آن حضور چشمگیر کودکان در این فضا و شخصیسازی فضای مجازی در محیط خانوادهها بود.
این کارشناس حوزه رسانه با تأکید بر اینکه نیازمند بازتعریف جدیدی در استفاده از رسانهها هستیم، میگوید: البته به نظرم از مدتها قبل نیازمند این بازتعریف جدید در حوزه رسانهها بودهایم اما با توجه به شرایطی که این چند سال تجربه کردیم که مهمترین آن پایین آمدن سن استفاده از رسانهها بود و حضور کودکان در شبکههای اجتماعی هم بیشتر شده است باید تدابیر مناسبی را هرچه سریع تر در این حوزه اتخاذ کنیم. البته بخشی از این تدابیر باید از سوی والدین بخصوص مادرها باشد. مادران باید همان طور که بر تغذیه یا مسائل آموزشی کودکشان نظارت میکنند بر خوراک فکری بچهها هم نظارت داشته باشند، چرا که کودکان در اکثر مواقع زمینه فکری را از والدین میآموزند از همان بازیهایی که براحتی در گوشی پدر و مادر دانلود میکنند تا کارتون ها و برنامههایی که خانواده در اختیار کودک قرار میدهند در واقع فکر او را آماده میکنند. این مهم است که چه چیزهایی را به خورد فکر کودک میدهیم. پس در مرحله اول مهم است که والدین مجهز به سواد رسانهای باشند، در مرحله بعد در مهدهای کودک و در مکان هایی که کودک با همسالانش ارتباط میگیرد باید نظارت وجود داشته باشد، باید شیوه تفکر انتقادی را به کودکانمان بیاموزیم، باید انواع دیدگاههای مختلفی که وجود دارد را با زبان ساده برای کودکان مطرح کنیم، باید کودکان بدانند که انسانهای مختلفی با افکار و دیدگاهها فرهنگ و رسوم مختلفی برای آنها برنامه یا بازیهایی را میسازند که ممکن است برخی از آنها در فرهنگ و اداب اجتماعی ما پسندیده نباشد و کودک باید بتواند تشخیص دهد که کدام خوب و کدام بد است و این محقق نمیشود مگر آموزش با زبان ساده که خانواده و متولیان تعلیم و تربیت کودک با زبان کودک هنجارهای ملی و مذهبی را آموزش دهند.
معاون آموزشی انجمن سواد رسانهای ایران در ادامه با بیان اینکه خیلی از محتواهای مربوط به کودکان محتواهای مخربی هستند، میگوید: بچهها بین دو مرحله یک بازی ممکن است با محتواهای نامناسبی حتی جنسی مواجه شوند که بسیار خطرناک است و کودک را با آسیب های اجتماعی و روانی زیادی مواجه میکند، بنابراین نباید فقط یک بازی نصب کنیم و کودک را با بازی رها کنیم، کودکان تا قبل از ۱۱ سالگی باید از بازیهای آنلاین بشدت اجتناب کنند و بعد از این سن هم بهصورت کنترل شده و بعد از آموزش به کودک میتوان اجازه بازی آنلاین را داد. کودک باید یاد بگیرد در فضای آنلاین از خودش محافظت کند. باید حفاظت از اطلاعات را یاد بگیرد و بداند ممکن است دوستیهایی در این فضا پیدا کند پس باید در قبال ارتباطاتی که از فضای مجازی به فضای واقعی وارد میشود اطلاعات داشته باشد البته سن آموزش مسائل مربوط به رسانه به سن مصرف کودک بستگی دارد که این سن مصرف، در خانوادهها و در فرهنگهای مختلف متفاوت است.
این مدرس ارتباطات به این سؤال که اگر آموزشهای لازم به کودک داده نشود چه اتفاقی میافتد چنین پاسخ میدهد: اگر خانواده نتواند آموزش درست را به کودک خود بدهد کودک با یک واسطه از طریق دوستان و همسالانش به اطلاعات دست پیدا میکند؛ اطلاعاتی که ممکن است بیش از اندازه باشد و با فضای ذهنی کودک تناسب نداشته باشد. در حالی که اگر خانواده مجهز به سواد رسانهای باشند میتوانند با کودک همراهی کنند. در سراسر دنیا حتی کشورهای صاحبان تکنولوژی رسانهای استفاده از رسانهها برای کودکان زیر سه سال ممنوع است و برای کودکان با سنین بالاتر هم محدودیتهایی وجود دارد مثلاً در آلمان کودک از زمان تولد صاحب آیدیای میشود که در ثبت احوال ثبت میشود و براساس آن در هر سنی دسترسیهایی به کودک داده میشود. در بسیاری از کشورها حتی قوانین خاصی برای استفاده کودکان در نظر گرفته شده است ولی متأسفانه دسترسی کودکان به رسانهها در کشور ما رها شده است و نظارت جدی هم روی آن وجود ندارد. متأسفانه خانوادهها از آسیبهای مواجهه زودهنگام کودکان با رسانهها آگاه نیستند همان طور که در میهمانی وقتی کودکی در جمع است رفتار و گفتارمان متفاوت است در زمان استفاده از رسانهها نیز باید به حضور کودکان توجه داشته باشیم و بدانیم هر فردی با هر سنی و تفکری در فضای مجازی وجود دارد. استفاده زودهنگام از رسانهها فرصت مواجهههای طبیعی را از کودکانمان میگیرد وقتی کودک رنگآمیزی را فقط در گوشی موبایل تجربه کرده درک او از رنگ خدشهدار میشود چرا که آن چیزی که در فضای مجازی میبیند با رنگهای موجود در طبیعت متفاوت است بهتر است بگذاریم کودکانمان تجربههای جدی را از فضای واقعی دریافت نمایند و از فضای مجازی بهعنوان مکمل استفاده کنیم.
وصالی در پایان با اشاره به اهمیت آموزش سواد رسانهای در ایجاد خودمراقبتی درکودکان میگوید: قبلاً توصیه میکردند که سیستم کامپیوتر فرزندمان را در قسمتی از خانه که مکانی عمومی است بگذاریم تا عملکرد او را زیر نظر داشته باشیم ولی الان هرکدام یک گوشی موبایل در دست دارند و در دنیای خود غرق هستند که این نظارت سخت شده است. نوجوان الان اجازه نمیدهد به گوشی او دسترسی داشته باشیم. بنابراین ما با آموزش سواد رسانهای به کودکان و نوجوانان سعی میکنیم که این خودمراقبتی را در آنها ایجاد کنیم. اما پدر و مادر در گام نخست جهت شکل دادن به ذائقه کودک تصمیمگیرنده هستند. بهعنوان مثال کودکی که خوراکیهای ترش دوست دارد اگر یک جعبه شیرینی هم جلوی او بگذارید، دست به شیرینی نمیزند. بنابراین اولین اتفاقی که سنگ بنایش باید در خانوادهها گذاشته شود، بحث ذائقهسازی است. ما ذائقه رسانهای فرزندمان را شکل میدهیم تا چه چیزی را دوست داشته باشد و چه چیزی را دوست نداشته باشد، چه چیزی را خوب بداند و چه چیزی را بد.
خانوادهها باید مجهز به سواد رسانهای باشند
دکتر محمدصادق افراسیابی مؤسس انجمن سواد رسانهای ایران و معاون کاربران و تنظیمگری اجتماعی ساترا (سازمان تنظیم مقررات رسانههای صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی) در گفتوگو با «ایران» ضمن تأکید بر این نکته که در جامعه امروزدر برخی گروههای اجتماعی شاهد نوعی خوش بینی کاذب نسبت به رسانههای بیگانه هستیم، میگوید: من همیشه با خودم فکر میکنم آیا در زمان جنگ تحمیلی ممکن بود یک سرباز ایرانی خود را براحتی در اختیار دشمن قرار دهد تا او را به اسارت بگیرد حتماً پاسخ خیر است اما چکونه میشود که برخی هموطنان ما امروز ذهن خود را براحتی در اختیار رسانههایی قرار میدهند که به سهولت دروغ میگوید تا ملت ایران را اسیر دوقطبیسازیهای کاذب و ایجاد آشوبهای داخلی نماید؛ حتماً زیست در جامعهای که ما در آن با گرگهای رسانهای خارجی روبهرو هستیم نیازمند مهارتهایی است که اشخاص از کودکی به فهم درستی از شرایط جدید برسند و نسبت به رسانههای بیگانه خوشبین نباشند بلکه همواره با تردید نسبت به پیامهای رسانههای بیگانه نگاه کنند و تفاوت رسانه غریبه را از رسانه دوست درک کنند، آموزش این تفاوتگذاری باید در سنین کودکی شکل بگیرد و براحتی از طریق شباهتسازی داستانهای قدیمی گرگ ناقلا به شرایط امروز رسانههای بیگانه میتوان این آموزشها را به کودکان ارائه کرد. این مدرس ارتباطات در ادامه با بیان اینکه مهارتهای تشخیص اخبار جعلی به جهت ضرورت برخورداری از توان تحلیل بالا نیاز به افزایش سن دارد، تأکید میکند: آموزش میزان شک منطقی نسبت به رسانهها در سنین کودکی حتماً لازم است.
یک راه ساده در خصوص تشخیص اخبار جعلی این است که شایعات را در موتورهای جستوجو سرچ کنیم اگر رسانههای رسمی، خبر را بیان کرده بودند احتمال میدهیم ممکن است خبر درست باشد اما اگر رسانههای رسمی خبر را بیان نکرده بودند حتماً باید شک کرد. اگر شبکههای ماهوارهای خبری جعلی را با مهارتی که دارند طوری آماده کردند که حتی برخی هنرمندان کشور هم فریب خوردند اینجا حتماً مسأله پیچیدگیهای زیادی دارد که نیاز است نهضت سواد رسانهای ویژه پدران و مادران ایجاد شود که والدین مهارتهای تشخیص اخبار جعلی را یاد بگیرند و بتوانند اول خودشان را در برابر موج اخبار جعلی حفظ کنند و در گام مراقب فرزندان خود باشند.
بنابراین مهارت شک راهبردی و منطقی را باید از سنین مهد کودک و پیش از دبستان به کودکان آموزش داد اما برخی مهارتهای دیگر نظیر تجزیه و تحلیل محتوا در سنین بالاتر مقدور است و ما باید حتماً همواره بر آموزش سواد رسانهای از سنین پیش دبستان و دبستان تا آموزش عالی توجه و تأکید داشته باشیم اما باید این آموزشها بهصورت کاربردی انجام شود و اینجا این بحث مطرح میشود که صرفاً تدوین کتب درسی برای مقاطع مختلف کافی نیست بلکه باید مربی و معلم توان آموزش را به شکل کاربردی داشته باشد که ما در ایران در این زمینه هم ضعف داریم.
معاون کاربران و تنظیمگری اجتماعی ساترا در پایان با اشاره دوباره ضرورت آموزش سواد رسانهای به خانوادهها میگوید: خانواده باید ابتدا مجهز به سواد رسانهای باشند و آن را یاد بگیرند تا بتوانند در مرحله بعد مهارتهای والدگری در زیست بوم رسانهها را بیاموزند و اجرا کنند طبیعتاً کسی که خودش از سواد رسانهای بالایی برخوردار نباشد نمیتواند معلم خوبی برای سواد رسانهای باشد.