دونالد ترامپ، نامزد پیشتاز حزب جمهوریخواهان که مدتهاست مخالفت خود را با حضور آمریکا در ائتلاف ناتو ابراز کرده، در جدیدترین و افراطیترین موضعگیری خود در جمع حامیانش در ایالت کارولینای جنوبی اعلام کرد، کشورهای عضو ناتو باید حق عضویت خود را پرداخت کنند. رئیسجمهور پیشین آمریکا در ادامه گفت، پس از پیروزی در انتخابات، به روسیه اجازه میدهد با کشورهایی که عضو ناتو هستند ولی پول کافی پرداخت نمیکنند، هرطور که میخواهد رفتار کند. اظهارات ترامپ واکنش شدیدی از سوی جمهوریخواهان، کاخ سفید و مقامات غربی برجسته را بههمراه داشت. رئیس ائتلاف ترانسآتلانتیک اعلام کرد که این اقدام میتواند جان سربازان آمریکایی و اروپایی را در معرض خطر بزرگی قرار دهد. ترامپ همچنین خاطرهای از دوران صدارتش تعریف کرد که زمانی که رهبر «یک کشور بزرگ» از او پرسیده که اگر روسیه حمله کند، آیا حمایت آمریکا را دارد یا نه، ترامپ در جواب میگوید، اگر آن کشور سهم خود را به این ائتلاف نپردازد، دولت آمریکا از این بلوک دفاع نمیکند. جو بایدن هم نسبت به این اظهارات ترامپ واکنش نشان داد و گفت، دوره دوم ریاستجمهوری ترامپ، روابط آمریکا با کشورهای خارجی را نابود میکند و دشمنان این کشور را جسورتر. بایدن همچنین اظهارات ترامپ را از لحاظ روانی نامتعادل خواند.
عملکرد اروپا در سومین سال جنگ روسیه در اوکراین بهتر از حد انتظار بوده است. اروپا برای تامین امنیت خود تا چندین دهه پس از جنگ جهانی دوم به ایالات متحده اتکا کرده است. این قاره برای هدایت سیاستهای ناتو، بازدارندگی هستهای و ایجاد اجماع درمیان کشورهای اروپایی در مورد مسائل بحثبرانگیز مانند حل بحران بدهی اروپا در سالهای 2009 تا 2012، روی واشنگتن حساب میکند. حتی پس از پایان جنگ سرد اروپا همچنان از چتر امنیتی آمریکا استفاده میکرد؛ هزینههای دفاعی را کاهش داد، در متوقف کردن نسلکشی بوسنی (سربرنیتسا) در اوایل دهه 1990 موفق نبود و از ایفای نقش سیاسی در حل و فصل بحران در سوریه امتناع کرد؛ حتی در شرایطی که بهعنوان بزرگترین تامینکننده کمکهای بشردوستانه در منطقه باقی ماند. پس از حمله روسیه به اوکراین در سال 2022، گمانهزنیها حاکی از آن بود که اروپاییها از کمک به کییف خودداری میکنند. آخرین باری که ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه در سال 2014 برای الحاق کریمه از مرزهای اوکراین رد شد، اروپا با اعمال تحریمهایی ضعیف و تلاشهایی نیمبند برای مصالحه دیپلماتیک واکنش نشان داد و همزمان وابستگی خود به گاز روسیه را بیشتر کرد.
اما در چند سال گذشته، جهان نمای قویتری از اروپا را به چشمان خود دیده است. کشورهای اروپایی جبهه واحدی را برای مقاومت در برابر حمله روسیه، میزبانی میلیونها نفر از پناهجویان، هماهنگیها برای قطع وابستگی دردناک به گاز روسیه، اعمال تحریمهای شدید اقتصادی و محدودیت بر صادرات روسیه، آموزش سربازان اوکراینی و دعوت از اوکراین برای پیوستن به اتحادیه اروپا حفظ کردند. بسته کمکی 53 میلیارد دلاری اتحادیه اروپا به اوکراین که قرار بود در ماه فوریه تصویب شود، شامل تعهدات چندینساله اروپا و ترکیبی از کمکهای اقتصادی و نظامی به کییف و 2 برابر مبلغی است که آمریکا کمک میکند. از سال 2007، اتحادیه اروپا برای اولین بار حتی این اعتماد بهنفس را بهدست آورده تا بهطور قابل توجهی خود را گسترش دهد. این بلوک در دسامبر 2023 وضعیت نامزدی را به گرجستان اعطا کرد و مذاکرات برای پیوستن مولداوی و اوکراین آغاز شد.
این مراحل با رابطه ترانسآتلانتیک مستحکمی همراه بود. اما رهبران اروپایی نمیتوانند روی دوستی ایالات متحده حساب کنند. آنها باید برای این احتمال آماده شوند که یک سال بعد، ترامپ ممکن است رهبری آمریکا را برعهده بگیرد. ترامپ در طول مبارزات مقدماتی حزب جمهوریخواهان برای ریاستجمهوری، اعلام کرده درصورت انتخاب مجدد در نوامبر 2024، «در عرض 24 ساعت» با ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه برای پایان دادن به جنگ اوکراین مذاکره میکند و از اروپا میخواهد هزینه مهماتی که در اوکراین استفاده کرده را به آمریکا بپردازد، از توافقنامه اقلیمی پاریس خارج شود و با اعمال تعرفه 10درصدی بر تمام واردات آمریکا، اقتصاد جهانی را بههم بریزد.
دسامبر گذشته، مجلس سنای ایالات متحده لایحهای را تصویب کرد که خروج یکجانبه آمریکا از ناتو را برای ترامپ سختتر میکرد. اما اروپاییها نمیتوانند به همکاری نظامی نرم با دولت ترامپ اتکا کنند: ترامپ خشم ویژهای نسبت به این ائتلاف دارد و در زمان انتخاب اعضای کابینهاش احتمالاً بهجای بوروکراتهای کارکشته از وفادارانش استفاده خواهد کرد. پوتین احتمالاً حتی کوچکترین نشانه از عدم تعهد آمریکای ترامپ به ماده 5 قوانین ناتو را دعوتنامهای برای آزمایش تداوم و اعتبار ائتلاف ترانسآتلانتیک، حتی در کشورهای بالتیک، تفسیر میکند.
رهبران اروپایی از خیلی قبلتر از حمله روسیه به اوکراین میدانستند که باید رشد کنند که تاحدی بهمعنای اتکای کمتر به ایالات متحده است. بحران بدهی به اتحادیه اروپا انگیزه داد تا سیستم بانکی خود را یکپارچهتر کند. دوره اول ترامپ از برخی جهات اتحادیه اروپا را به سمت خودکفایی بزرگتری ترغیب کرد چون ترامپ نشان داد که او فقط با منافع خودش اتحاد دارد. اتحادیه اروپا یک صندوق دفاعی مشترک تشکیل داد و روابط سازندهتری را با ناتو ایجاد کرد. در دوران همهگیری بیماری کووید-19، کشورهای اروپایی، کمیسیون اتحادیه اروپا را موظف کردند تا واکسن بخرد و برای اولین بار، این کمیسیون برای تامین بودجه احیای اقتصادی اروپا پول زیادی وام گرفت.
تنها پس از حمله روسیه به اوکراین در سال 2022 بود که گفتار و رفتار اروپاییها درباره تامین امنیتشان بهشدت تغییر کرد. با اینکه ترکیب کمکهای نظامی و مالی اروپا به اوکراین حالا از آمریکا فراتر رفته، اما حمایتهای آمریکا از اقدامات جنگی اوکراین و امنیت گستردهتر اروپا امری حیاتی است. بسیاری از تبعات درازمدت دوران اول ریاستجمهوری ترامپ همچنان در حال وقوع است: صلح در سراسر جهان در حال فروپاشی است و رهبران اقتدارگرا جسورتر شدهاند. آذربایجان 120هزار ارمنی را از منطقه قرهباغ کوهستانی بیرون کرد. رقابت بین آمریکا و چین شدت گرفته و زنجیرهای از کودتاهای نظامی در غرب آفریقا، باعث برکناری رؤسایجمهور منتخب مردم و صلحبانان اروپایی شده است. در عین حال، تا حدی بهلطف سیاستهای بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل که ترامپ از او حمایت کرد، جنگ شدیدی در خاورمیانه آغاز شده است.
اینها مشکلات اروپاییها هم هستند. سیل پناهجویانی که به سمت مرزهای اتحادیه اروپا روانه شدهاند، تاثیر زیادی بر سیاستهای داخلی اروپا داشته است. درگیریهای مجدد در خاورمیانه موج جدیدی از یهودیستیزی و اسلامهراسی و همچنین تشدید تهدید تروریسم را در اروپا برانگیخته است. حتی اگر اوکراین مقابل جاهطلبیهای روسیه برای حکومت بر منطقه و مردماش بایستد، روسیه احتمالاً یک چالش درازمدت امنیتی باقی میماند، اروپاییها را وادار میکند تا در سناریوهای دفاعی جمعی خود بازبینی کنند و سطحی از آمادگی نظامی را ایجاد کنند که از زمان جنگ سرد تاکنون وجود نداشته است.
رهبران اروپایی به دور دوم ریاستجمهوری بایدن با این امید نگاه میکنند که از روابط ترانسآتلانتیک محافظت خواهد کرد و برای پذیرش مسئولیت بیشتر در این قاره و کشورهای اطراف و متلاطماش زمان و حمایت لازم را فراهم میکند. اما آنها ممکن است این زمان و حمایت را دریافت نکنند. دور دوم ترامپ ممکن است بیثباتی در اروپا را که در حال حاضر هم نمیتوانند مدیریتاش کنند، تشدید کند. اروپاییها به انتخاب آمریکاییها برای رئیسجمهور بعدی خود احترام میگذارند. اما نوبت اروپاست که همین حالا اقدام کند و گامهای محکمی برای حفاظت از امنیت و اقتصادش بردارد. این قاره باید قدرت اتحادیه اروپا را افزایش دهد و به نقاط ضعف سازمانی بپردازد که ظرفیت رهبری را در جهانی که مشخصه آن درگیری ژئوپلیتیکی است، محدود میکند. اگر بخواهیم کوتاه بگوییم، اروپا باید آینده خود را در برابر ترامپ ضدضربه کند. این قاره چهار سال ریاستجمهوری ترامپ را تحمل کرد. اما تحمل یک دوره چهارساله دیگر بسیار سختتر خواهد بود.
کاربرد ناملایمات
ترامپ در 4 سال اول ریاستجمهوری خود، قانونگذاران اروپایی را مجبور کرد تا برنامهریزیهای خود را پیرامون یک رئیسجمهور آمریکایی انجام دهند که سازگاری و تعهد کمتری دارد. کسی که دیدگاهی کاملاً مبادلهای از روابط ترانسآتلانتیک داشت. رهبران اروپایی بهطور سنتی نقاط مشترک بیشتری با رؤسایجمهور دموکرات آمریکا داشتهاند تا جمهوریخواهان. روابط ترانسآتلانتیک هم خیلی قبلتر از روی کار آمدن ترامپ تیره شده بود: مثل شکاف عمیقی که در مورد جنگ رئیسجمهور جورج دبلیو بوش در عراق بهوجود آمد.
اما چالشهایی که ترامپ ایجاد کرد جدید بودند. او اولین رئیسجمهور آمریکا بود که با اروپا مثل اعضای خانواده رفتار نکرد. او بهنظر میرسید با رهبران خودکامهای مثل پوتین و شیجینپینگ، رئیسجمهور چین راحتتر است تا رهبران اروپایی حاصل از انتخابات دموکراتیک مثل آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان. ترامپ برای خروج از توافق هستهای سال 2015 با ایران و همچنین تهدید اروپاییها به مجازات با تحریمها در صورت پایبندی به این توافق، درنگ نکرد. توافقی که رئیسجمهور باراک اوباما بههمراه اتحادیه اروپا و تروئیکای اروپایی (فرانسه، آلمان و بریتانیا) بهسرانجام رساند. او همچنین قبل از اقدامات مهم سیاست خارجی خود هیچ مشورتی با رهبران اروپایی انجام نداد یا حتی مثل امضای توافقنامه 2020 آبراهام یا خروج نیروهای آمریکایی از سوریه اصلاً آنها را مطلع نکرد. ترامپ نهتنها برنامههای آمریکا برای توافق تجاری با اتحادیه اروپا را رها کرد بلکه قوانین حمایتگرانه بیسابقهای را اعمال کرد که صادرکنندگان اروپایی را هدف قرار میداد.
او همچنین بهدنبال تضعیف همکاریهای چندجانبه در زمینههایی مثل تغییر اقلیم، تجارت، مهاجرت و حقوق بشر بود و از توافقنامه اقلیمی پاریس که یکی از اولویتهای اتحادیه اروپا بود، خارج شد. او سازمانهای بینالمللی مثل سازمان جهانی بهداشت، یونسکو و همچنین تلاشهای سازمان ملل برای دستیابی به توافق در مورد مسئله مهاجرت و پناهجویان را تضعیف کرد. اقدامات ترامپ اثرات شوکهکنندهای بر اروپا داشت: آمریکا در شکلگیری اتحادیه اروپا نقش مهمی بازی کرد اما بهنظر میرسد این کشور از نقش اصلی خود در حمایت از نظم بینالمللی مبتنی بر قانون کنارهگیری کرده است. رهبران اروپا متوجه شدهاند که قاره آنها باید مستقلتر و خودمختارتر باشد، بهزبان ساده تواناتر و مسئولانهتر در برابر امورات جهان.
آنها باید برای حفظ سیستم چندجانبه خود اقدام میکردند. مثلاً اتحادیه اروپا حمایت خود را از سازمان جهانی بهداشت افزایش داد. تهدید ترامپ مبنی بر اعمال تحریمهای اقتصادی بر اروپا باعث شد تا رهبران این قاره با ادغام بانکها و سیستمهای بانکی خود و امضای توافقنامههای تجاری با شرکای جدید در آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین، ارزش یورو را تقویت کنند. از نظر امنیتی، حملات ترامپ به هزینههای کم دفاعی اروپا و تهدیدهایش برای خروج از ناتو، اتحادیه اروپا را مجبور کرد تا اقداماتی در زمینه ایجاد انگیزههای سازمانی، قانونی و مالی برای کشورهای اروپایی انجام دهد تا برای دفاع بیشتر هزینه کنند. «تسهیلات صلح اروپا» مکانیسم اتحادیه اروپا برای ارسال کمکهای نظامی به کشورهای دیگر است. اتحادیه اروپا از سال 2022 از این مکانیسم برای ارسال کمکهای نظامی به اوکراین استفاده کرده است. این سازمان در پاسخ به فشارهایی بود که ترامپ روی این قاره وارد کرد. اما مدیریت رخدادهای دیگری که در سالهای ترامپ ظهور کردند سختتر بودند که مهمترین آن حملات لفظی رئیسجمهور پیشین آمریکا به نظم و قانون و دموکراسی میانهرو بود. زمانی که ترامپ در سال 2020 بر اوکراین فشار آورد تا به نامزد رقیب دموکراتیک خود آسیب بزند، استفاده از این تاکتیک را برای دیگر بازیگران مشروعیت بخشید. نیروهای پوپولیست در اروپا سناریوی بیرحمانه ترامپ را در مورد مهاجرت خواندند و مانع تلاشهای اروپا برای اعمال سیاستهای کلی شدند. در کل، ترامپ عملاً از ملیگرایان راستگرا، پوپولیستها و صداهای مخالف اتحادیه اروپا در اروپا حمایت کرد. همزمان با برگزاری انتخابات پارلمانی اتحادیه اروپا در ژوئن 2024 این خطر واقعی وجود دارد که این نیروهای جسور جایگاه ویژهای پیدا کنند و نسل آینده رهبران اتحادیه اروپا را شکل دهند. چه این کار را بکنند چه نکنند، دومین نامزدی ترامپ در حال حاضر تشویق شخصیتهای ملیگرایی مثل ویکتور اوربان، نخستوزیر مجارستان را به دنبال دارد.
دردسر اضافه
ترامپ ممکن است در دور دوم نسبت به اروپا و ارزشهای اروپایی خصمانهتر عمل کند، خطرات امنیتی این قاره را بهشدت افزایش دهد و مشکلات فعلی را تشدید کند. ترامپی که دوباره رای بیاورد از نهاد جمهوریخواه هوادار دموکراسی و قدیمی رها خواهد بود. او احتمالاً اطراف خود را با مدیران وفاداری پر میکند که او را بهچالش نمیکشند. علاوه بر آن، جهان به اظهارات و تصمیمگیریهای تکاندهنده او عادت کرده است و تجاوزات فردیاش کمتر شوکهکننده و ضرورت مقاومت در برابر آن کمتر شده است.
بزرگترین خطر فوری که دور دوم ترامپ ایجاد میکند واضح است: ترامپ قبلاً اعلام کرده بود که به حمایت آمریکا از اوکراین پایان خواهد داد. بااینکه اروپاییها حمایت مالی و نظامی خود را از کییف، هم بهصورت دوجانبه و چه با استفاده از جعبهابزار اتحادیه اروپا افزایش دادهاند اما تلاشهای آنها برای جایگزینی کامل کمکهای نظامی آمریکا کم است. در حقیقت، حمایت کوتاهمدت اتحادیه اروپا از اوکراین 55درصد از آنچه آمریکا ارائه کرده را تشکیل میدهد. سناریویی که در آن آمریکا به کمکهای خود از اوکراین پایان میدهد خیالی نیست و اروپاییها را ملزم میکند که سریعتر و همهجانبهتر از اوکراین حمایت کنند.
مسئله مهمی که اروپاییها باید درک کنند این است که خطری که از سوی ایالات متحده منزویتر ایجاد میشود، از مرزهای شرقی اروپا فراتر میرود. برای چندین دهه، اروپاییها کمبودهای قابلتوجهی را در بودجه و تواناییهای دفاعی خود تحمل کردهاند. این موضوع ظرفیت محدود کشورهای اروپایی برای افزایش تولیدات صنایع دفاعی و تامین تسلیحات اوکراین و تکمیل ذخایر مهمات و تسلیحات را توضیح میدهد. این تصور اروپاییها تصور منطقیای بود که ایالات متحده در مواقع اضطراری رهبری را برعهده خواهد گرفت.
برخلاف دوران جنگ سرد کمک اساسی آمریکا به امنیت اروپا دیگر در درجه اول شامل نیروی انسانی (و تانکها) نیست بلکه بیشتر در حوزههایی مانند اطلاعات، شناسایی و نظارت، حمل و نقل هوایی استراتژیک، سوخترسانی هوایی و رصد فضا و ارتباطات است. آمریکا همچنین آسایش خیال را در قالب بازدارندگی هستهای و توانایی اعزام حجم قابلتوجهی از نیروهای آموزشدیده در صورت نیاز ارائه میدهد. در عمل، آمریکا هماکنون تنها متحد ناتوست که واقعاً مجموعهای از «تمام قواست».
با این حال خطرات ریاستجمهوری دوم ترامپ فراتر از دفاع و امنیت است. در دوران ترامپ، رابطه آمریکا و چین میتواند بدتر شود. این موضوع شرکتهای اروپایی را که در هر دو قلمرو فعالیت میکنند، در شرایط سختی قرار میدهد: با تهدید تحریمهای ثانویه، ترامپ میتواند عملاً شرکتهای اروپایی را مجبور کند فعالیتهای خود را در چین متوقف کنند یا بر اروپاییها فشار بیاورد تا مانع سرمایهگذاریهای چین در اروپا شوند. ترامپ وعده داده تا در صورت انتخاب مجدد، روی تمام کالاهای وارداتی تعرفه 10درصدی اعمال میکند و در صورت تصویب در کنگره، تاثیر چنین اقدامی بهشدت در اروپا احساس خواهد شد. حاکمیت دیجیتال اروپا تحت تاثیر رئیسجمهور منتخب مجدد آمریکا قرار خواهد گرفت. اروپا برای قابلیتهایی مثل مکانیابی جغرافیایی، ارتباطات مبتنی بر ماهواره، فضاهای ابری، حریم خصوصی دادهها و هوش مصنوعی به آمریکا وابسته است و در برابر اختلال، آسیبپذیر.
چندین دهه است که نفوذ عمیق دموکراسی در اروپا با نفوذ ایالات متحده گره خورده است. در سال 2021، دولت بایدن برای دفاع از آزادی مطبوعات در لهستان اقدام کرد و رئیسجمهور لهستان را متقاعد کرد تا لایحه بحثبرانگیز رسانه برای محدود کردن اینکه چه افرادی میتوانند مدیران رسانهای محلی باشند، وتو کند. اگر ترامپ دوباره انتخاب شود، احتمالاً بهدنبال تضعیف بیشتر نهادهای دموکراتیک در آمریکا از جمله وزارت دادگستری و تحقیر عمومی حاکمیت قانون خواهد بود. این امر پوپولیستها و احزاب مخالف با اتحادیه اروپا را تشویق میکند. دور اول ریاستجمهوری ترامپ به اروپاییها یاد داد که چگونه حمایت سیاسی رئیسچمهور ایالات متحده از پوپولیستها عملاً وحدت اروپا را بهخطر میاندازد.
ترامپ دشمن ارزشهای اروپا
شاید بزرگترین خطری که ترامپ برای اروپا ایجاد میکند در قبال ارزشهای این قاره باشد: چندجانبهگرایی، اهمیت به محیطزیست، حاکمیت قانون و خود دموکراسی. ترامپ در سخنرانیهایش این اصول را بیارزش میداند. بنابراین اروپا نیاز دارد از همین حالا برای این فشار داخلی آماده شود و خود را برای دفاع بهتر از حاکمیت قانون در داخل مرزهایش تجهیز کند. یکی از قدرتمندترین ابزارهای اتحادیه اروپا برای دفاع از حاکمیت قانون از زمان معاهده آمستردام سال 1999 بهوجود آمدهاند: روندی که در ماده 7 معاهده اتحادیه اروپا مشخص شده و به کشورهای عضو اجازه میدهد کشوری را که مرتکب «نقض جدی و مداوم» ارزشهای اروپا میشود، تحریم کند. با این حال این ابزار اغلب عملاً بیدندان بودهاند. حتی اگر ترامپ در ماه نوامبر پیروز نشود، اروپا باز هم کار دارد. این قاره ممکن است دیگر نتواند به آمریکا بهعنوان شریک ثابت تکیه کند، فارغ از اینکه چه کسی رئیسجمهور باشد. ایالات متحده در حال حاضر اقدامات سیاست خارجی خود بهویژه در حوزه اقتصادی را بدون مشورت با اروپا انجام میدهد. مثلاً قانون کاهش تورم سال 2022 جو بایدن برای حمایت از تولیدات داخلی تنظیم شد. اعطای یارانهها و الزامات حمایت از تولید داخلی، شرکتهای اروپایی را وادار کرد به آمریکا نقلمکان کنند که هزینه آن برای اقتصاد اروپا تمام شد. قانونگذاران جمهوریخواه و دموکرات به صراحت اعلام کردهاند که قصد دارند منطقه ایندوپاسیفیک را در اولویت قرار دهند و شرایط ممکن است اقدامات نظامی آمریکا را بهسمت خاورمیانه و آسیا بکشاند. حزبگرایی که کنگره آمریکا را بههم ریخته است احتمالاً به مانعی دشوار برای شکوفایی روابط ترانسآتلانتیک تبدیل خواهد شد. وضعیت نگرانکننده دموکراسی آمریکا در خانه هم احتمالاً نسبت به اولویتهای اروپا مثل مبارزه با تغییر اقلیم، انرژی سیاسی بیشتری را میگیرد. نظرسنجیها بهطور مرتب نشان میدهند که شهروندان اروپایی خواستار ایفای نقش بزرگتری از اتحادیه اروپا در حل چالشهای جهانی هستند.
اگر ترامپ دوباره انتخاب شود، اتحادیه اروپا با خطرات قابلتوجهی روبهرو خواهد شد. برخی از رهبران اروپایی ممکن است وسوسه شوند برای تضمین امنیت کشور خود در کوتاهمدت قراردادهای دوجانبهای را با آمریکا منعقد کنند. اما آمریکا در هر صورت غیرقابل اعتماد است. انتخابات پارلمان اروپا در ماه ژوئن فرصتی را ارائه میدهد؛ فرصتی برای احزاب سیاسی تا درباره انتخابهای استراتژیک اساسی صحبت کنند و دفاع از دموکراسی و اصلاحات سازمانی اتحادیه اروپا را به بخش کلیدی درخواستهای خود تبدیل کنند؛ پیامی که اتحادیه اروپا در کمپین انتخاباتیاش میفرستد باید نقطه مقابل لفاظیهای انزواطلبانه و ضددموکراتیک باشد: اروپا میتواند از مرزهای خود محافظت کند، از حقوق بشر دفاع کند، به امنیت تجارت آزاد کمک کند، با تغییر اقلیم مبارزه کند و از دموکراسی حمایت کند، حتی اگر ایالات متحده نکند.