چالش ها، فرصت ها و پیامد های «دلارزدایی» برای نظام مالی جهانی

آیا دلارزدایی صرفا یک توهم است؟

کومار ویوِک‌‌‌‌‌‌‌‌، جامعه تحلیلی گویا
اگرچه مسیر دلارزدایی مملو از چالش ها و مخاطرات است، اما دلارزدایی به هیچ وجه یک خیال واهی نیست. تمایل روزافزون به ذخایر ارزی جایگزین، همراه با تلاش های هماهنگ کشورهایی مانند چین و همچنین اتحادیه اروپا برای ترویج استفاده بین المللی از ارزهای خود، نشان می دهد که یک نظام مالی جهانی متنوع تر در دسترس است. با این وجود، موفقیت نهایی چنین کوشش هایی به توانایی سیاستگذاران و فعالان بازار برای عبور از پیچیدگی‌های گذر از دلار و در عین حال به حداقل رساندن اختلالات احتمالی و پیامدهای نامطلوب آن بستگی دارد.
مقدمه
دلارزدایی، اصطلاحی است که در حوزه‌ی اقتصاد بین‌الملل مورد توجه قرار گرفته است و به فرآیندی اطلاق می‌شود که طی آن کشورها و کار‌گزاران اقتصادی اتکای خود را به دلار آمریکا به‌عنوان ذخیره‌ی ارزی، ابزار داد و ستد و واحد محاسبه کاهش می‌دهند. از آنجایی که دلار آمریکا برای مدتی طولانی در نظام مالی جهانی موقعیتی مسلط داشته است، تغییر به سمت دلارزدایی نمایانگر تحولی مهم است که دارای پیامدهای قابل توجهی برای آینده‌ی تجارت بین المللی، سرمایه گذاری و سیاست پولی خواهد بود.
از آنجایی که همبستگی در  جهان رو به افزایش است، داشتن یک نظام مالی با ثبات و برابر از اهمیت بالایی برخوردار است و نمی‌توان در مورد اهمیت دلارزدایی در اقتصاد جهانی اغراق کرد. از طرفی اتکای بیش از حد به دلار آمریکا به عنوان یک ذخیره‌ی ارزی، در برخی موارد منجر به آسیب پذیری و عدم تعادل در اقتصاد جهانی شده است. افزون بر موارد یادشده، قدرت اقتصادی رو به رشد بازارهای مالی نوظهور و تمایل آنها به یک معماری مالی متنوع‌تر و انعطاف‌پذیر‌تر، میل به دلارزدایی را برانگیخته است. در نتیجه، درک عوامل پیش راننده این پدیده و  همچنین پیامدهای بالقوه آن برای اقتصاددانان، سیاست گذاران و فعالان بازار، به یک میزان ضرورت دارد.

نظریه‌ی بین‌المللی پولی و نقش ذخایر ارزی
ذخایر ارزی، که سنگ‌بنایی در نظریه بین‌المللی پولی می‌باشند، ارزهای خارجی هستند که توسط بانک‌های مرکزی و سایر مقامات پولی برای تسهیل مبادلات بین‌المللی، تثبیت نرخ ارز و تقویت اعتماد مالی نگهداری می‌شوند. مشخصه‌ی چنین ارزهایی معمولا،ً ثبات، نقدینگی و پذیرش گسترده در بازارهای جهانی است که باعث جذابیت آنها برای برگزاری و انجام معاملات بین المللی می‌شود.
برتری طولانی مدت دلار آمریکا به عنوان ذخیره‌ی ارزی، از پیامدهای جنگ جهانی دوم و ایجاد سیستم برتون وودز بوده است. (در اواخر جنگ جهانی دوم و در تاریخ 22 جولای سال 1944، بیش از 700 نماینده از 44 کشور جهان، در مریکا، در مکانی به نام برتون وودز واقع در ایالت نیوهمپشایر به منظور تاسیس یک نظام پولی جدید گرد هم آمدند. بر اساس این توافق، تمام کشورهای امضاکننده، بایستی به جای طلا، دلار ذخیره کنند و آمریکا نیز موظف است به میزان دلارهای صادر شده، در خزانه خود‌ طلا نگهداری کند. بانک‌های مرکزی کشورهای امضاکننده قرارداد این اختیار را دارند که هر زمانی بخواهند، ذخاير دلار خود را با مراجعه به بانک مرکزی آمریکا (فدرال رزرو)، به طلا تبدیل کنند. بنابراین؛ آمریکا با تکيه بر اين تعهد عملا به تنها ضامن نظام پولی بين‌المللی تبدیل شد.) 
 البته فراگیر بودن دلار در تجارت، امور مالی و سرمایه گذاری جهانی، دارای مزایای قابل توجهی، از جمله کاهش هزینه های مبادلاتی، کاهش ریسک نرخ ارز و توانایی تامین مالی کسری ها با هزینه های نسبتاً کمتر می‌باشد. همچنین، عظمت و قدرت اقتصادی، بازارهای مالی عمیق و سیال ایالات متحده، و درایت موجود در این کشور، پشتوانه اهمیت دلار به عنوان یک سنگر ثبات است. با این حال، وجود یک سیستم ذخیره‌ی ارزی واحد، به ویژه سیستمی که متمرکز بر دلار آمریکا است، خالی از اشکال نیست. «برتری بیش از حدی» که به ایالات متحده داده می شود، به این کشور اجازه می دهد کسری انبوه حساب جاری خود را حفظ و مقادیر قابل توجهی از بدهی را روی هم انباشته کند، که چنین مواردی می تواند منجر به عدم تعادل جهانی و بی ثباتی اقتصادی شود. افزون بر موارد یادشده، تسلط دلار، اقتصاد سایر کشورها را مستعد نوسانات موجود در سیاست پولی ایالات متحده می کند، که اغلب منجر به اثر سرریز می شود و ممکن است با شرایط اقتصادی داخلی آن کشورها همخوانی نداشته باشد. علاوه بر این، کشورهایی که بدهی دلاری قابل‌ توجهی دارند، ممکن است با آسیب پذیری شدید در برابر نوسانات ارزی و معکوس شدن گردش سرمایه مواجه شوند که منجر به تشدید خطر بحران های مالی می‌شود. با در نظر گرفتن مزایا و معایب یادشده، بحث پیرامون نقش ارزهای ذخیره‌ای با تمرکز فزاینده بر پیامدهای بالقوه دلارزدایی و تنوع دارایی‌های ذخیره‌شده‌ی جهان، قوت گرفته است.                                                 

کوشش های کنونی جهانی در راستای دلارزدایی
در سال‌های اخیر، چندین کشور و منطقه با ترکیبی از ملاحظات ژئوپلیتیک، اقتصادی و راهبردی، مسیر دلارزدایی را در پیش گرفته‌اند. نمونه های قابل توجه عبارتند از چین، روسیه و اتحادیه اروپا که هرکدام گام های مشخصی در راستای کاهش اتکای خود به دلار آمریکا در معاملات بین المللی و بازارهای مالی برداشته اند.
انگیزه‌های متنوعی برای کوشش هایی که در راستای دلار زدایی انجام می‌شود، وجود دارد. برخی از کشورها، مانند چین و روسیه، به دنبال کاهش نفوذ دلار آمریکا به عنوان ابزاری برای مقابله با سلطه‌ و کاهش تاثیر تحریم‌های آمریکا بوده‌اند. سایر کشورها، به‌ویژه کشورهای منطقه یورو، دلار زدایی را به منظور ارتقای استفاده‌ی بین‌المللی از واحد پولی خود (یورو)، دنبال کرده‌اند تا جایگاه اقتصادی جهانی خود را بهبود ببخشند و استقلال مالی بیشتری را تضمین کنند. در عین حال، از دیگر انگیزه های حرکت به سمت دلارزدایی، تمایل به تقویت یک نظام مالی جهانی متنوع تر و انعطاف پذیرتر است، نظامی که کمتر مستعد ویژگی های منحصر به فرد یک ذخیره‌ی ارزی غالب باشد.
در چنین شرایطی، دلارزدایی به عنوان وسیله ای برای کاهش خطرات ناشی از اتکای بیش از حد به دلار آمریکا در نظر گرفته می شود، در حالی که به طور همزمان باعث ارتقای ثبات و کاهش احتمال سرایت مالی می شود.
علی رغم مزایای بالقوه، روند دلارزدایی خالی از چالش‌ها و خطرات نخواهد بود. روند رفع وابستگی های ریشه دار به دلار آمریکا نیازمند تلاش های سامان یافته و هماهنگ از سوی سهامداران متعدد از جمله بانک های مرکزی، موسسات مالی و بخش خصوصی است. علاوه بر این، ظهور ذخایر ارزی جایگزین، توسعه بازارهای مالی عمیق و سیال و همچنین ایجاد چارچوب های سیاستی معتبر و شفاف را ضروری می کند.
علاوه بر این، دلارزدایی می‌تواند هزینه‌های تعدیل کوتاه‌مدت قابل توجهی مانند نوسانات نرخ ارز، تغییر در گردش‌های سرمایه جهانی، و افزایش نوسانات در بازارهای مالی را به دنبال داشته باشد. در غیاب یک گذر اقتصادی هماهنگ و منظم، این اختلالات به طور بالقوه می تواند بی ثباتی مالی را تشدید کند و مانع رشد اقتصاد جهانی شود. بنابراین، پیمایش در پیچیدگی‌های دلارزدایی مستلزم درک دقیق عوامل اقتصادی، سیاسی و راهبردی و همچنین شناخت ریسک‌های بالقوه و پیامدهای ناخواسته‌ای است که ممکن است در نتیجه‌ی این تغییر اساسی ایجاد شود.

چالش‌های دلارزدایی
از آنجایی که اقتصاد جهانی با پیامدهای دلارزدایی دست و پنجه نرم می کند، باید چندین چالش کلیدی را برای اطمینان از گذاری آرام و باثبات از سیستمی دلار‌محور مورد توجه قرار داد. چالش اول، تأثیر بالقوه‌ی دلارزدایی بر ثبات مالی جهانی است که مستلزم بررسی دقیق است. با کاهش وابستگی کشورها به دلار آمریکا و تعادلی که در نتیجه‌ی آن در ترکیب ذخایر دارایی جهانی ایجاد می‌شود، ممکن است تغییراتی در گردش سرمایه و ارزش دارایی‌ها بوجود آید. بدون هماهنگی کافی در سیاست‌گذاری و مدیریت خطر، چنین نوساناتی می‌تواند منجر به بی‌ثباتی مالی، به‌ویژه در بازارهای مالی نوظهور و کشورهایی که بدهی دلاری سنگین دارند، شود. بنابراین، هوشیاری سیاست گذاران در اتخاذ تدابیر مناسب برای حفظ ثبات مالی و مدیریت پویایی‌های ایجاد شده، الزامی است. چالش دشوار بعدی ایجاد یک جایگزین مناسب برای دلار آمریکا است. برای دستیابی به ثبات، نقدینگی و مقبولیت لازم، ذخیره‌ی ارزی جایگزین ‌می‌بایست بوسیله‌ی یک اقتصاد قدرتمند، بازارهای مالی عمیق و سیال و چهارچوب‌های صحیح سیاست پولی و مالی پشتیبانی شود. اگر چه یورو و یوان چین در این زمینه پیشرفت هایی داشته اند اما در حال حاضر هیچ ارز واحدی وجود ندارد که کلیه معیار های یادشده را در خود جای دهد. با این حال، ترویج یک سیستم ذخیره چند ارزی ممکن است برخی از خطرات مرتبط با اتکا به یک ارز غالب واحد را کاهش داده و در عین حال ایجاد کننده‌ی مزایای متنوع سازی باشد. در نهایت، دلارزدایی می تواند منجر به افزایش نوسانات در نرخ ارز، به ویژه در مراحل اولیه گذار شود. زمانی که فعالان بازار خود را با تغییر چشم‌انداز و ارزیابی مجدد ترجیحات ارزی تطبیق دهند، نوسانات نرخ ارز نمود بیشتری خواهد داشت. چنین موردی به نوبه خود می تواند بر تجارت، سرمایه گذاری و گردش سرمایه، به ویژه در کشورهایی که بازارهای مالی کمتر توسعه یافته یا ابزارهای سیاستی محدودی برای مدیریت نوسانات نرخ ارز دارند، تأثیر بگذارد. بنابراین، برای سیاستگذاران و فعالان بازار ضروری است که چنین تحولاتی را از نزدیک رصد کنند و اقدامات سیاستی مناسبی را جهت کاهش اختلالات احتمالی به کار گیرند. به طور خلاصه، اگر چه که دلارزدایی فرصت‌هایی را برای یک سیستم مالی جهانی متنوع‌تر و انعطاف‌پذیرتر ارائه می‌دهد، اما چالش‌های مهمی را نیز به همراه دارد که باید به دقت مدیریت شود تا بتوان از حفظ ثبات مالی جهانی و رشد اقتصادی پایدار اطمینان حاصل کرد.

دلارزدایی و بین‌المللی شدن ارزها
فرآیند دلارزدایی به طور جدایی ناپذیری با بین المللی شدن سایر ارزها مرتبط است، زیرا کاهش اتکای جهانی به دلار آمریکا، ظهور جایگزین های مناسب را ضروری می کند. در این شرایط، یورو و یوان به عنوان مدعیان اصلی برای ایفای نقش چشمگیر‌تری در سیستم مالی جهانی ظاهر شده اند. بین المللی شدن این ارزها (یورو و یوان) مستلزم افزایش استفاده از آنها در معاملات برون مرزی، سرمایه گذاری، و ذخایر دارایی است که می تواند باعث ارایه‌ی چندین مزیت بالقوه شود. اولین مزیت این است که، یک سیستم ذخیره‌ی ارزی متنوع‌تر می‌تواند با کاهش آسیب‌پذیری در برابر شوک‌های ناشی از یک ارز غالب به افزایش ثبات مالی جهانی کمک ‌کند.
دومین مزیت بین‌المللی‌سازی ارزها تقویت استقلال مالی کشورهای صادرکننده و انعطاف‌پذیری بیشتر در سیاست‌ها و حفاظت از آنها را در برابر تأثیرات اقتصادی خارجی می‌باشد.
با این وجود، بین المللی شدن ارزها خطراتی را نیز به همراه دارد که باید به دقت مدیریت شوند. از آنجایی که ارزها نقش برجسته تری در صحنه‌ی جهانی ایفا می کنند، ممکن است کشورهای صادرکننده بیشتر در معرض نوسانات شرایط اقتصادی جهانی و بازارهای مالی قرار بگیرند. علاوه بر این، افزایش استفاده از یک ارز می‌تواند پتانسیل سرایت مالی را ایجاد کند، چرا که شوک‌های اقتصادی ایجاد شده در بخشی از جهان، این قابلیت را دارند که به سادگی به آن سوی مرزها بازتاب پیدا کنند. علاوه بر این، بین‌المللی شدن ارزها ممکن است فشارهای رقابتی را در بازارهای مالی جهانی افزایش دهد و به طور بالقوه منجر به جنگ‌‌های ارزی یا سیاست‌های «همسایه‌ات را فقیر کن» شود. ( در علم اقتصاد همسایه‌ات را فقیر کن یک استراتژی یا سیاست اقتصادی است که در آن یک کشور تلاش می‌کند برای حل مشکلات اقتصادی خود، اقتصاد کشورهای دیگر را تضعیف کند.)
بنابراین، در حالی که بین‌المللی شدن ارزهایی مانند یورو و یوان مسیر مناسبی را به سمت دلارزدایی و یک سیستم مالی جهانی متنوع‌تر ارائه می‌دهد، اما مجموعه‌ای از چالش‌ها و خطرات را نیز به همراه دارد. برای اطمینان از گذاری آرام و پایدار به سمت دلارزدایی، برای سیاست گذاران و فعالان بازار الزامی است که با دقت در این چشم انداز در حال تحول قدم بردارند و اقدامات مناسبی را جهت کاهش پیامدهای نامطلوب بالقوه انجام دهند.

آیا تمرکز بر دلارزدایی برای کشورهای در حال توسعه‌ مانند هند، لازم است؟
از آنجایی که چشم‌انداز مالی جهانی در حال تغییر به سمت دلارزدایی است، کشورهای در حال توسعه‌ مانند هند، باید مزایا و خطرات بالقوه مرتبط با این گذر را به دقت ارزیابی کنند. از یک سو، دلارزدایی چندین مزیت بالقوه برای کشورهای در حال توسعه دارد. گذر از دلار آمریکا می تواند موجب کاهش آسیب پذیری آنها در برابر نوسانات موجود در سیاست پولی ایالات متحده شود و استقلال پولی آنها را افزایش دهد و باعث می‌شود بتوانند اقدامات سیاستی را به نحو بهتری با شرایط اقتصادی داخلی خود تنظیم کنند. علاوه بر این، تنوع ذخایر ارزی می‌تواند مانعی در برابر نوسانات ارزی و واژگونی‌های گردش سرمایه ایجاد کند و احتمال وقوع بحران‌های مالی را کاهش دهد و ثبات مالی را به طور کلی بهبود بخشد. از طرفی، دلارزدایی چالش ها و هزینه های بالقوه ای را نیز برای کشورهای در حال توسعه ایجاد می کند. با گذر از دلار آمریکا، این کشورها ممکن است با نوسانات شدید نرخ ارز مواجه شوند که این موضوع می تواند بر تجارت، سرمایه گذاری و گردش سرمایه آنها تأثیر بگذارد. به علاوه، توسعه بازارهای مالی داخلی عمیق و سیال - که پیش نیاز بین المللی شدن ارز می‌باشد - می تواند چالش بزرگی برای کشورهایی با سیستم های مالی کمتر توسعه یافته باشد. علاوه بر این، هزینه‌های بالقوه مرتبط با گذر از دلار، مانند تعدیل ترتیبات تجاری و مالی موجود، ممکن است قابل توجه باشد و منابع محدود را تحت فشار قرار دهد.
با توجه به این ملاحظات، برای کشورهای در حال توسعه مانند هند، لازم است که رویکرد محتاطانه و سنجیده‌ای نسبت به دلارزدایی اتخاذ کنند. ایجاد تعادلی ظریف بین مزایای بالقوه‌ی کاهش اتکا به دلار آمریکا و خطرات و هزینه های مرتبط با آن برای سیاست‌گذارن الزامی است. این امر می‌تواند  شامل یک فرآیند تدریجی و منظم، همراه با تلاش های هدفمند برای تقویت بازارهای مالی داخلی، افزایش اعتبار سیاست ها، و تقویت همکاری های منطقه ای و چندجانبه باشد.
در نهایت، مسیر دلارزدایی برای کشورهای در حال توسعه به شرایط منحصربه‌فرد اقتصادی، ظرفیت‌های نهادی و اولویت‌های راهبرد آنها بستگی دارد.

آیا دلارزدایی صرفا یک توهم است؟
در پایان می‌توان گفت، چشم‌انداز دلارزدایی نمایانگر یک پدیده‌ی پیچیده و چندوجهی است که پیامدهای آن بسیار فراتر از حوزه مالی بین‌المللی است. در حالی که کشورها به دنبال کاهش اتکای خود به دلار آمریکا هستند، در پی آن، چندین موضوع کلیدی از جمله نقش ذخایر ارزی، بین المللی شدن ارزهای جایگزین و پیامدهای بالقوه‌ای برای ثبات مالی جهانی پدید آمده است.
اگرچه مسیر دلارزدایی مملو از چالش ها و مخاطرات است، اما دلارزدایی به هیچ وجه یک خیال واهی نیست. تمایل روزافزون به ذخایر ارزی جایگزین، همراه با تلاش های هماهنگ کشورهایی مانند چین و همچنین اتحادیه اروپا برای ترویج استفاده بین المللی از ارزهای خود، نشان می دهد که یک نظام مالی جهانی متنوع تر در دسترس است. با این وجود، موفقیت نهایی چنین کوشش هایی به توانایی سیاستگذاران و فعالان بازار برای عبور از پیچیدگی‌های گذر از دلار و در عین حال به حداقل رساندن اختلالات احتمالی و پیامدهای نامطلوب آن بستگی دارد. البته، شاید راه های دیگری که منجر به ارتقای یک نظام مالی جهانی برابر و باثبات‌تر می‌شود، ارزش آن را داشته باشند که به عنوان جایگزینی برای دلار زدایی مورد بررسی قرار گیرند. چنین موردی می‌تواند شامل توسعه چارچوب‌های چندجانبه، برای تقویت هماهنگی سیاست‌ها و کاهش خطرات مرتبط با یک ذخیره‌ی ارزی واحد، و همچنین ابتکاراتی برای تقویت همکاری مالی منطقه‌ای و یکپارچگی باشد. در این راستا، پیگیری برای دلارزدایی را باید به عنوان بخشی از تلاشی گسترده‌تر که به منظور تغییر شکل معماری مالی جهانی‌ به شیوه‌ای که موجب ترویج ثبات، فراگیری و پایداری بشود، تلقی کرد.
در نهایت، این که آیا دلارزدایی خیالی است واهی یا واقعیتی دست‌یافتنی، به اقدامات جمعی سیاستگذاران، فعالان بازار و سایر ذینفعان بستگی دارد. با پذیرش روحیه همکاری و نوآوری، می توان نظام مالی جهانی مجهز‌تری را برای مقابله با چالش ها و فرصت های قرن بیست و یکم ایجاد کرد.


نوشته‌ی کومار ویوِک‌‌‌‌‌‌‌‌، کارشناس‌ارشد مدیریت دولتی و قائم‌مقام وزارت دارایی هند
ترجمه از محسن آقابابایی دستجردی، جامعه تحلیلی گویا

 

منبع:
https://www.linkedin.com/pulse/dedollarisation-implications-challenges-opportunities-vivek-irs
کد مطلب : 274
http://ecovatan.ir/vdcgrt9x4ak9u.pra.html
نام شما
آدرس ايميل شما